مسعود امیرخانی ازجمله مترجمانی است که بر ادبیات جنگ دنیا متمرکز است.

 از او کتاب «اندوه جنگ» پیش‌تر به بازار آمده و البته کارهای دیگری که باعث می‌شود در موضوع مقایسه ادبیات دفاع‌مقدس ما با ادبیات جنگ در دنیا، گفتنی‌های قابل تاملی داشته باشد.

  • رابطه بین ادبیات و جنگ را چطور می‌بینید؟

در نگاه اول شاید اینطور به‌نظر بیاید که ادبیات و جنگ نمی‌توانند با هم ارتباطی داشته باشند؛ ادبیات عرصه بروز خلاقیت است و در آن آفرینش صورت می‌گیرد، اما جنگ، همانطور که از نامش پیداست، پدیده‌ای است مخرب و ویرانگر. در عرصه‌ خلق و آفرینشِ ادبیات، رعایت آداب، ترتیب، سکوت و تنهایی از اهمیت خاصی برخوردار است، اما در جنگ از سکون و آرامش خبری نیست. بنابراین اینطور می‌نماید که ارتباط این دو بسیار ناچیز باشد. اما می‌بینیم که ادبیات بر بستری بنا می‌شود که کنایه و پارادوکس از لوازم اصلی آن است و این هر دو در جنگ به قدر کافی وجود دارد. ادبیات از مرگ‌آگاهی و اشتیاق برای عرضه اندیشه به دیگران صحبت می‌کند، از آن سو هیچ‌چیز نمی‌تواند مثل جنگ انسان را از مرگ آگاه کند. جنگ با خصلت ویرانگرانه و دهشتناکی‌اش فرصتی را فراهم می‌کند تا انسان بتواند قابلیت‌های مورد تحسین بشر مثل شجاعت، دوستی، ایثار، دلاوری و. . . را به تماشا بنشیند و از سوی دیگر با رنج، اندوه و مصایب وارد آمده به انسان درگیر جنگ آشنا شود. به‌همین‌ دلیل جنگ منبعی غنی می‌شود برای خلق و آفرینش آثار ادبی و مادامی که جنگ وجود دارد، نویسندگان و هنرمندان تلاش می‌کنند تا آن را از دیدگاه خودشان درک کنند، زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به روایت بنشینند، و بر بستر آن بنایی خلق کنند که بازتاب‌دهنده رفتار و کردار انسان است. به همین جهت است که با نگاهی به تاریخ ادبیات کشورها می‌بینیم بخش مهمی از ادبیات کلاسیک آنها به جنگ اختصاص پیدا کرده و بسیاری از نویسنده‌های بزرگ دنیا درباره جنگ قلم زده‌اند. به‌طور خلاصه باید بگویم پتانسیل موجود در جنگ، از رویدادها بگیرید تا شخصیت‌ها و... می‌تواند قالب‌های ادبی را از وجود خود سرشار کند.

  • ادبیات جنگ ما در قیاس با ادبیات جنگ کشورهای خارجی چه تفاوت یا فصل مشترکی دارد و در چه جایگاهی قرار می‌گیرد؟

به گمان من چون ادبیات جنگ، یک ادبیات انسانی و بی‌مرز است، بنابراین فصل مشترک آن در تمام دنیا به نگاه انسانی در جنگ برمی‌گردد. اما به هر تقدیر ادبیات جنگ در کشور ما - در کنار داشتن آن نگاه انسانی- قطعا تفاوت‌هایی از منظر فرم و محتوا با دیگر کشورها دارد. کشورها براساس نوع جنگی که درگیرش بوده‌اند، رویکرد خاص خود را داشته و منتقدان و مخاطبان نام خاصی به این ادبیات داده‌اند. مثلا شنیده‌ایم در کشورهای مهاجم نوعی ادبیات ضد‌جنگ و انتقادی شکل می‌گیرد و به این نام خوانده می‌شود، یا در کشورهای مدافع، ادبیات جنگی‌شان نام مقاومت و... می‌گیرد. بنابراین چون تجربه جنگی نویسندگان ملل مختلف متفاوت است، در آثار خلق‌شده نیز تفاوت‌هایی دیده می‌شود. در کشور ما هم، به‌سبب آنکه جنگی هشت‌ساله بر ما تحمیل می‌شود، ادبیات دفاعی، از نظر محتوا، شکل می‌گیرد و از این منظر با ادبیات جنگ در کشورهای دیگر تفاوت دارد. شاید در کشورهای دیگر تأکید بیشتری بر ملی‌‌گرایی و روح میهنی در ادبیات جنگ به چشم بخورد، اما ادبیات جنگ ما، به‌دلیل آنکه هویت دفاع ما مبتنی بر ارزش‌های دینی بود، از درونمایه‌ای متفاوت برخوردار می‌شود. از نظر فرم و ساختار احساس من این است که ما هنوز نتوانسته‌ایم آثاری از حیث مباحث ادبی و زیبایی‌شناختی، هم‌سنگ با آثار برجسته جنگ در دنیا بیافرینیم. بنابراین به گمانم با وجود اینکه ادبیات جنگ در پس از انقلاب ادبیاتی بالنده و روبه‌رشد بوده، اما همچنان در مقیاس جهانی در جایگاه پایین‌تری قرار دارد.

  • به‌نظر شما چرا این اتفاق افتاده و جایگاه ادبیات دفاع ما در قیاس با ادبیات جنگ دیگر کشورها در سطح پایین‌‌تری قرار دارد؟

شاید یک دلیل عمده‌اش برمی‌گردد به اینکه ادبیات داستانی در کشور ما، در مفهوم عام آن، یک خاستگاه غیربومی دارد و وارداتی است. قدمت ادبیات داستانی در کشور ما به بیش از 150سال نمی‌رسد و همین مسئله کاملا برای ما روشن می‌کند که ادبیات داستانی ما ادبیات جوانی است. برعکس آن را ما در حوزه شعر جنگمان می‌بینیم که از غنای زیادی برخوردار است و در این حوزه دست به ابتکارات و نوآوری‌هایی در فرم زده شده است که در گذشته ادبی ما قابل توجه بوده است. چرا این اتفاق می‌افتد چون شعر ریشه‌ای عمیق در تاریخ ادبیات ما دارد. نکته بعد برمی‌گردد به قدمت ادبیات جنگ در کشورهای دیگر که در مقایسه با ادبیات جنگ در کشور ما، آنها از میراث ارزشمندی برخوردارند؛ آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ‌های داخلی و... و براساس آن آفرینش‌های ادبی گوناگونی داشته‌اند ولی در کشور ما ادبیاتی به این حجم و شکل تنها برای دفاع‌مقدس آفریده شده است و عمر آن هم 30سال است. با عنایت به همه اینها، آثار شایسته و قابل تقدیری درخصوص ادبیات دفاع‌مقدس در سال‌های اخیر در کشور ما منتشر شده است و این بالندگی ادامه دارد. شاید با فاصله‌گرفتن از جنگ، افزایش تجربه و دانش ادبی نویسندگان از رهگذر ترجمه آثار مطرح جنگ در دنیا و افزایش پژوهش‌های ادبی در این حوزه، شاهد خلق آثاری گرانسنگ و هم‌سنگ با آثار مطرح جهانی باشیم.

  • شما به ترجمه آثار مطرح ادبیات جنگ جهان اشاره کردید، ترجمه این آثار موفق چطور می‌تواند به ادبیات جنگ ما کمک کند؟

ببینید در مطالعات ترجمه، نظریه‌ای قابل اعتنا به نام نظریه «نظام چندگانه» وجود دارد که می‌گوید در یک ادبیات جوان، وظیفه آشنا‌کردن و به‌دست دادن الگوهای جدید برعهده ادبیات ترجمه‌شده قرار می‌گیرد و در نظام چندگانه ادبیات ترجمه‌شده در جایگاهی اصلی قرار می‌گیرد. شاید چون ادبیات داستانی جنگ در کشور ما هنوز جوان است، می‌توانیم با استفاده از تجربیات نویسندگان و آثار شاخص خارجی و ترجمه آنها از حیث مباحث ادبی در این نوع ادبی ارتقا پیدا کنیم و به نقطه اوج و سبک خاصی در این زمینه دست پیدا کنیم.

  • در خبرها آمده بود که کتابی با نام اعدام سرباز اسلوویک را ترجمه کرده‌اید که کاری مستند و البته داستانی درباره جنگ است، با توجه به انتشار زندگینامه‌ها و خاطرات رزمندگان در کشور ما، ترجمه این کتاب و کتاب‌هایی از این دست چطور می‌تواند به نویسنده‌های ما کمک کند؟

اعدام سرباز اسلوویک داستانِ زندگی تنها سرباز آمریکایی است که به‌دلیل امتناع از انجام خدمت سربازی اعدام می‌شود. در طول جنگ جهانی دوم، هزاران سرباز از جنگ فرار می‌کنند که 44نفرشان به اعدام محکوم می‌شوند، اما فقط حکم اعدام یک نفر از آنها اجرا می‌شود. این یک نفر سرباز اسلوویک است. نویسنده این کتاب با هوشمندی از این سوژه خوب بهره می‌برد و با یک کار تحقیقی عالمانه و مصاحبه با خانواده، دوستان و تمام کسانی که به نوعی با این سرباز در ارتباط بوده‌اند، داستان زندگی این سرباز را در قالب روایتی داستانی اما مستند می‌نگارد. به گمان من این اثر می‌تواند نوع تازه‌ای از نوشتن زندگینامه را به مخاطب عرضه بدارد؛ زندگینامه‌ای که از دل یک تحقیق جامع، یک تدوین بی‌نقص و نثری خواندنی بیرون آمده است.به‌نظر من ادبیات ترجمه‌شده از این طریق می‌تواند سبک‌ها و شیوه‌های نگارشی متفاوت و جدید را به یک ادبیات معرفی کند.

کد خبر 185620

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز